شانس متوسط ایران برای حل بحران عراق
- توضیحات
- منتشر شده در سه شنبه, 24 تیر 1393 21:43
حکومت ایران توانایی و امکان متوسط و مشروطی دارد که بحران عراق را در جهت منافع ملی حل و فصل کند. ارزیابی عواملی که سرنوشت بحران و نقش ایران را تعیین میکنند نشان میدهد که شانس پیروزی و یا شکست ایران تقریبا برابر است.
روشن است که این مشکل راه حل فوری یا کوتاه مدت ندارد و احتمالا سالها بدرازا خواهد کشید و راه پر پیچوخمی را طی خواهد کرد.
عنصر مشروط و تعیین کننده روش کاری است که حکومت ایران انتخاب خواهد کرد. آنچه که میتواند، از طرف ایران، به زدودن سیاهی پرچم داعش در عراق کمک کند دیپلماسی فعال، بردباری مذهبی، نظامیگری قاطعانه و اعتماد سازی ملی خواهد بود.
احتمالا، شرایط منطقه مناسبترین صحنه موجود برای ایران است. رودررویی مکرر ایران با عربستان امکان گفتگوی فیمابین را کم کرده اما خلاقیت دیپلماتیک در این حوزه بیسابقه نیست. ترکیه به روش پراگماتیستی در سیاست خارجی رجعت کرده است و دولت اقلیم کردستان بالقوه آمادگی همکاری دارد.
در خود عراق کار مشکلتر بنظر میرسد. قدرت نظامی ایران قادر به حل مشکل نیست و انعطاف سیاسی جمهوری اسلامی برای کار با گروههای سنی نادانسته است. به اضافه اینکه ایران در تسکین روابط شیعه و سنی کارنامه بسیار ضعیفی دارد.
در داخل ایران، افکار عمومی نسبت به دخالت در عراق خوشبینانه به نظر نمیرسد و تا برقراری پشتیبانی فداکارانه مردم از برنامه حکومت راه درازی در پیش است.
در این بازی، حکومت ایران برگهای برندهای دارد. تجربه نظامی در سوریه، "انعطاف قهرمانانه" در سیاست خارجی و میزان نفوذ در عراق از جمله آنها است.
اما ضعفها هم به همان اندازه جدی هستند. کم توجهی به دیپلماسی خلاق، قشریگری ایدئولوژیک و به رسمیت نشناختن محدودیتهای سپاه از جمله آنهاست.
عواملی که در تعیین سرنوشت عراق نقش ایفا میکنند به ترتیب زیر بررسی شدهاند. در هر مورد مایه و یا مانع پیشرفت یک سیاست ایرانی اجمالا ترسیم شده است.
۱. التهاب افکار عمومی در ایران
آغاز جنگ داخلی در عراق موجب التهاب افکار عمومی در ایران شده و در نظر اکثر نخبگان سیاسی و تودههای مردم افقی تیره ترسیم کرده است.
این نگرانیها بهجاست. مردم ایران فراموش نکردهاند که خشونتهای دهه ۶۰ دهها هزار کشته – در هر دو قطب سیاسی – به جا گذاشت و در جنگ با عراق، دویست هزار نفر به خاک و خون غلتیدند.
اکنون مردم بیم دارند که جنگ و نظامیگری بار دیگر بر ایران حاکم شود و آرامش و تعادل سخت بدست آمده را به باد دهد.
بخشهایی از مردم کوچه و بازار، بر حسب اعتقادات و عواطف مذهبی، آمادهاند از اماکن دینی عراق دفاع و در یک جنگ مذهبی شرکت کنند. آنهایی که برای این کار آمادگی جانفشانی دارند درصد قابل ذکری از جامعه ایران را تشکیل میدهند.
اما به نظر میرسد که اگر اکثریت مردم در مواجه با بحران عراق انگیزه کافی نداشته باشند از سیاست و اقدامات حکومت پشتیبانی نخواهند کرد.
با سختتر شدن اوضاع، این گونه بیعلاقگی و بیثباتی روانی گسترش خواهد یافت مگر اینکه نظام اعتماد و اطمینان مردم را بدست آورد و منافع آنها را به رسمیت بشناسد، به حقوقشان احترام بگذارد و حاضر نباشد سرنوشت کشور را به آرمانخواهی افراطی دهه ۶۰ گره بزند.
در اینجا گفتمان "تدبیر" دولت حسن روحانی میتواند در توضیح و توجیه وضع موجود و اعتماد سازی نقش ایفا کند ولی تا برقراری پشتیبانی قاطع و فداکارانه اکثریت مردم از سیاست حکومت راه درازی در پیش است.
۲. امکان محدود مهار نظامی
فوریترین برنامه جمهوری اسلامی مهار نظامی داعش یا "خلافت اسلامی" است و موضع رسمی ایران کمک تسلیحاتی و سیاسی، ولی عدم گسیل نیرو، در این راستا است. این "کمک" احتمالا به معنای ارسال اسلحه و آموزش و سازماندهی قوای شبه نظامی خواهد بود.
جمهوری اسلامی در بسیجهای شبه نظامی در لبنان و سوریه، و استفاده از آنها برای اهداف سیاسی، تجربه طولانی داشته و میتواند آنرا در عراق تکرار کند. هم اکنون هم سپاه در عراق حضور میدانی دارد و تاکنون پیکر چند "شهید" را به ایران بازگردانده.
اما نباید فراموش کرد جنگ در عراق فرسایشی، باتلاقی، غیر متقارن و به نفع نیروهای بومی خواهد بود و حل این مشکل بدون راه حل سیاسی امکان پذیر نیست.
به اضافه، نباید نادیده گرفت که سپاه قدس نتوانسته در عراق ظهور "خلافت اسلامی" را پیش بینی و خنثی کند و در سوریه نیز عملیاتش، علی رغم موفقیتهایش، محدود بود و نتوانسته از چند پاره شدن سوریه جلوگیری نماید.
از یک منظر واقعبینانه، حوزه موفقیت نظامی سپاه در عراق محدود است و قادر به یکسره کردن کار نیست. قدرت نظامی ایران برای مهار "خلافت اسلامی" محتمل، موثر ولی نهایتا غیرکافی است.
۳. ابهام در مورد دولت نجات ملی عراق
یکی از حساسترین تصمیمهایی که ایران باید بگیرد در قبال تعیین نخست وزیر جدید عراق و ترکیب کابینه او است. حکومت ایران از قدرت نوری مالکی و نزدیکیاش به تهران خرسند بوده و گروههای دیگر شیعه را به حمایت از او فرا خوانده است.
اشتباه است که نوری مالکی را مسئول تمام مشکلات جاری بدانیم اما مسئولیت بخش قابل توجهی از بحران جاری بر شانه او است. تعقیب منافع گروهی، به کار گماردن افراد نالایق و فاسد در ارتش و اطلاعات، منزوی کردن سنیهای معتدل و قشریگری مذهبی از جمله آنها است.
اکنون اکثر نیروهای سیاسی، از دل نظام عراق تا آنسوی قاره، از ایت الله سیستانی و گروه صدر گرفته تا عربستان و آمریکا، همگی خواستار کابینهای ملیتر و فراگیرتر برای نجات عراق هستند. امتیاز دادن به سنیهای معتدل فرصتی برای اجماع است که از خرج جنگ خواهد کاست.
اما دانسته نیست که جمهوری اسلامی و نیروهای طرفدارش در عراق انعطاف سیاسی لازم را برای چنین کاری داشته باشند. برتری سیاست گذاری کسانی که در دمشق بقاء بشار اسد را خط قرمز خوانده اند میتواند در عراق مخارج هنگفتی را بر ایران تحمیل کند.
۴. قشریگری در روابط شیعه و سنی
ایتالله علی خامنهای در یکی از سخنان خود درمورد عراق گفت که این جنگ بین شیعه و سنی نیست بلکه میان طرفداران استقلال عراق با هواداران "نظام سلطه"، بعثیها و "عناصر تکفیری متعصب" است.
بر همین منوال، مقامات و دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی سعی بر کوچک شمردن جنبه مذهبی و بزرگنمایی "نظام سلطه" در این معادله دارند.
ندیدن و انکار ماهیت مذهبی جنگ در عراق با رفتار ۳۵ ساله جمهوری اسلامی با اهل سنت در ایران همخوانی دارد.
امروز اهل سنت در ایران خود را مورد مهر و محبت حکومت نمیبینند، از جمله اینکه در تهران (با ۱۰ میلیون جمعیت) حتی یک مسجد سنی وجود ندارد. در خارج کشور هم تنظیم روابط با اهل سنت به دست قشریترین جریانهای حوزه علمیه بوده و در سطح میهمانیهای تشریفاتی، به جای ایجاد تحول در همزیستی اجتماعی میان شعیان و سنیها بوده است.
در سه دهه اخیر ایران نتوانسته تحولی فکری و اجتماعی برای تسکین بخشیدن به روابط جوامع سنی و شیعه ایجاد کند و اکنون نیز بعید بنظر میرسد که بتواند این کار را به سرعت در عراق انجام دهد.
۵. ضعف رابطه با عربستان
فروکاستن بحران عراق به عامل عربستان خطاست اما بدون همکاری سعودیها هم مشکل عراق حل نخواهد شد. تاریخچه روابط ایران و عربستان، از دوران پهلوی تا کنون، پر فراز و نشیب بوده و طی چند سال اخیر، بخصوص در قبال بحرین و سوریه مشکل شده است.
در مورد بحرانی که اکنون در عراق جاریست، ایران و عربستان یکدیگر را متهم میکنند و مسئول میدانند.
اما احتمال سرازیر شدن "خلافت اسلامی" به هر دو کشور این احتمال را بوجود آورده که زمینه مناسبی برای گفتگو میان تهران و ریاض فراهم شود.
هاشمی رفسنجانی که در دهه ۶۰ طراح تنشزدایی با عربستان بود اخیرا خواستار همکاری دو کشور در جهت مبارزه با "افراطیگری و جلوگیری از بازتولید جهل" شده است.
به رسمیت شناختن موقعیت سیاسی اهل تسنن در عراق و توافق در مورد دولت آینده بغداد شاید سرآغازی برای حل مسئله عراق باشد. اما تاکنون عربستان به جز سرنگونی "رژیم طرفدار ایران" در عراق به سیاست دیگری تن نداده است.
رودررویی جاری ایران و عربستان در قبال مشکلات عراق، سوریه و بحرین، زمینه گفتگو و احتمال توافق را اندک میکند مگر اینکه خلاقیت فوق العاده دیپلماتیک در این زمینه نشان داده شود.
۶. احتمال هماهنگی با ترکیه
برای دهها سال ترکیه روشی پراگماتیست درقبال کشورهای همسایه داشت که به تجارت بیدردسر و گفتمان سکولار تعبیر میشد.
اما دولت اسلامی رجب طیب اردوغان طی سه سال گذشته با "رویای عثمانی" و برای نفوذ جغرافیایی، عنصری ایدئولوژیک را وارد معادلات خود کرد.
از جمله به نیروهای مخالف بشار اسد آزادی رفت و آمد داد و افراطیون سنی را تقویت کرد. همچنین با نوری مالکی بنای مخالفت را گذاشت و با مسعود بارزانی رهبر حزب دمکرات کردستان – که از ایران دورتر است – همکاری کرد.
این مشکلات احتمال همکاری تهران و انکارا را در شرایط فعلی کم میکنند. اما هرج و مرج سوریه و عراق رویای عثمانی را درهم ریخته است.
سراسر مرز جنوبی ترکیه ناامن شده، تجارت با عراق به خطر افتاده و انکارا قدرت تاثیر گذاری بر بازیگران منطقه را از دست داده است.
بدین سان، صورت مسئله از توسعه نفوذ به حفظ امنیت تغییر کرده است. اکنون ایران تنها کشور با ثبات و قدرتمند منطقه است که باید با آن گفتگو کرد. ترکیه دستش در سوریه سوخته و احتمالا آمادگی بیشتری برای نوعی هماهنگی با ایران دارد.
۷. احتمال محدود همکاری نظامی با کردستان
اقلیم کردستان دولت، ارتش، اقتصاد و روابط خارجی مستقل خود را دارد و عملا یک کشور پنج میلیون نفره محسوب میشود هر چند که از نظر حقوقی به عنوان یک کشور مستقل به رسمیت شناخته نشده است.
آنچه در تحولات اخیر به وقوع پیوست استفاده دولت کردستان از این بحران برای توسعه جغرافیایی اقلیم در جهت ضبط مناطق نفتخیز و عدم درگیری فراگیر با نیروهای "خلافت اسلامی" بود.
برخی معتقدند کردستان از استمرار بحران موجود سود میبرد و قبل از آنکه بتواند موقعیت نظامی و سیاسی خود را تحکیم کند علاقهای به پایان التهاب نخواهد داشت.
به اضافه، جمهوری اسلامی مجبور است در برابر هر نوع اقدام غیر دوستانه اقلیم، منجمله کمرنگ شدن مرزهای بینالمللی و یا فعالیت گروههای شبه مسلح در خاک کردستان و علیه ایران، هشدار دهد و اقدام کند.
اما در عین حال، قوی شدن گروههای افراطی مذهبی، با ایدئولوژی فراملیتی و روشهای تروریستی (منجمله بمب گذاری) میتواند به رویای توسعه اقتصادی کردستان پایان دهد.
کردستان علاقمند است در صحنه سیاسی به بازی گرفته شود و نقش پررنگتری در منطقه داشته باشد.
در شرایط جاری، سیاست ایران قاعدتا باید استفاده از اقلیم کردستان برای پیشبرد اهداف سیاسی خود – یعنی عقب راندن نیروهای "خلافت اسلامی"، تقویت ثبات در عراق و ایجاد منطقه حائل با داعش – باشد.
برای پیشبرد این اهداف، ایران اهرمهای تشویقی در دست دارد که شامل صدور نفت کردستان از خاک ایران و همکاری نظامی و اطلاعاتی و دیگر پروژههای مشترک است. ایران همچنین میتواند در کردستان نیروهای واقعبین و طرفدار همکاری با تهران را تقویت کند.
همکاری با اقلیم کردستان جهت بسیج نیرو علیه "خلافت اسلامی" و برنامه ریزی مشترک با نیروهای نظامی و اطلاعاتی اقلیم برای محافظت از توسعه اقتصادی کردستان ممکن است، هر چند در شرایط جاری صرفا بالقوه به نظر میرسد.
۹. سنگینی سه دهه دشمنی با امریکا
رابطه ۳۵ ساله ایران و امریکا تیره و تار و مملو از اختلاف، بدبینی و دشمنی است و موارد همکاری آنها نادر و کوتاه مدت است.
در عمق استراتژیک، ایتالله علی خامنهای دستگاه فکری و هویت سیاسی خود را بر اساس "تضاد با دشمن" تعریف میکند و دست بالا را در تعیین و تکلیف سیاست خارجی دارد.
در آنسوی معادله، نو محافظهکاران امریکا و اسرائیل عادی شدن روابط تهران و واشنگتن را خلاف مصلحت خود میدانند و علیه آن فعالند.
در حوزه تاکتیک هم اختلاف نظرها جدی است. ایران دولتی شیعه در عراق می خواهد درحالیکه امریکا به دنبال دولت فراگیری است که آزاد از نفوذ ایران باشد.
علی رغم این اختلافنظرهای اساسی، خطر "خلافت اسلامی" و گسترش تروریسم موجب شده احتمال همکاری ایران و امریکا در عراق مورد نظر قرار بگیرد.
تروریسم افراطیون اسلامی برای امریکا و اروپا جدی است و به اضافه، پیشرفت مذاکرات در قبال پرونده هستهای پیشینه مثبتی برای کار مشترک است.
امریکا که امکان لشکرکشی به عراق را ندارد میتواند، در صورت همکاری، روی امکانات نظامی و نفوذ سیاسی ایران در عراق سرمایهگذاری کند.
ایران هم از این معامله سود خواهد برد و از جمله از تقویت اطلاعاتی و تسلیحاتی ارتش عراق توسط امریکا بهره خواهد گرفت.
حسن روحانی گفته است در صورت خواست عراق، ایران همکاری با امریکا را مد نظر قرار میدهد و نظر هاشمی رفسنجانی این است که دو کشور مانعی برای همکاری در عراق ندارند.
اما علیرغم سودی که چنین معاملهای میتواند برای هر دو طرف داشته باشد خصومت ایدئولوژیکی، سابقه دشمنی و فرصتطلبی سیاسی امکان همکاری استراتژیک ایران و امریکا را، حداقل در کوتاه مدت، غیر واقعی مینمایاند.