کشتار در زندانهای ایران ادامه دارد: امروز 17 نفر اعدام شدند

آذوح: هشت زندانی محکوم به اعدام جرائم مواد مخدر، صبح امروز در بندر عباس به دار آویخته شدند.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، حکم هشت محکوم جرائم مواد مخدر، صبح امروز هیجدهم خرداد ماه، در زندان بندر عباس اجرا شد.
خانواده دو تن از زندانیان اعدام شده که دیروز برای آخرین ملاقات به زندان بندرعباس فراخوانده شده بودند، اجرای حکم اعدام و تحویل جنازه اطرافیان خود را در گفتگو با گزارشگر هرانا، تایید کرده اند.
همزمان سه محکوم زن نیز از بند نسوان زندان بندر عباس، برای اجرا فراخوانده شده بودند، که به دلایل نامشخص اجرای حکمشان به تعویق افتاد یا منتفی شد و به داخل بند بازگشتند.
اسامی آقایان اعدام شده، همراه با اتهام، سن و محل سکونت به شرح زیر است:
۱.چراغ کارگشا، مواد مخدر، ۳۸ ساله، سیستان و بلوچستان
۲.فرهاد منافی، مواد مخدر، ۵۸ ساله، ارومیه
۳.محمد شفیعی جم، مواد مخدر، ۶۳ ساله، خرم اباد
۴.گل محمد شهدادی. مواد مخدر، ۳۳ساله، زابل
۵.عبدالمجید پرند اور، مواد مخدر، ۶۵ ساله، بندر عباس
۶.خان میرزا جعفری، مواد مخدر، ۵۷ ساله، تبریز
۷.منصور مختاری نژاد، مواد مخدر، ۴۰ ساله، زاهدان
۸.حسن میرزایی، مواد مخدر، ۲۵ ساله، کرج
اجرای حکم اعدام یک زن متهم به قتل
زن ۳۲ ساله ای که به اتهام  قتل همسر خود به قصاص محکوم شده بود، به دار آویخته شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از باشگاه خبرنگاران، پله های بند زندانیان محکوم به اعدام را یکی یکی بالا می رفتم وارد راهروهایی که به نظر بیهوده می آمدند و دیوارهایی که سنگ سفید و مشکی داشتند و به آشفتگی دامن می زدند، شدم، بعد از پله ها دری بود که باز شد، ماموری کنار چارچوب ایستاده بود، گفت : “این خانم دقیقه ۹۰ زندگی را طی می کند، بعید می دانم با شما صحبت کند ولی امتحانش ضرری ندارد.”
با چهره ای روبه رو شدم که غم از سر و رویش می چکید، زنی که چند دقیقه دیگر سرود مرگ را می خواند،  گفتم این گزارش را بنویسم شاید ضرب تازیانه این سرود، بر تن زنی دیگر، بر اثر یک هوا و هوس کوچک یا نه یک اشتباه کوچک نواخته نشود.
زن ۳۲ ساله نگاه مضحک و دل کنده از دنیایش را بر چشمانم گره زد و گفت: “می خواهی بنویسی، خبرنگاری.”
چقدر پیر شده بود، دلم می لرزید چون نیم ساعت دیگر باید فقط با صدای ضبط شده اش بقیه داستانم را می نوشتم، در حالیکه داشتم فکرم را جمع و جور می کردم، گفت شاید کسی را کشته ام.
بلاخره با صدای نفس های تند و مقطع مقطع، شروع کرد به درددل کردن، هیچ گاه فکر نمی کردم با پاسخ دادن به یک ایمیل ناشناس این گونه زندگی‌ام در معرض تاراج قرار گیرد و با دست خودم آن هم فقط به خاطر یک کنجکاوی مسخره آشیانه ای را که چند سال برای ساختنش زحمت کشیده بودم، ویران کنم.
می دانم اشتباه جبران ناپذیری را مرتکب شده ام اما من فقط قربانی یک کنجکاوی احمقانه شدم تا جایی که دیگر چیزی برای باختن در زندگیم باقی نمانده است.
در حالیکه قلبش را به شدت گرفته بود و فقط می خواست حرف بزند اما نمی توانست به او یک لیوان آب دادم تا کف دهانش که را که دور لب ترک خورده اش جمع شده بود رقیق کند، شاید گلویش تازه شود.
زبانش نمی چرخید که چیزی بگوید، اما باز ادامه داد: “چند ماه قبل زمانی که داشتم ایمیلم را چک می کردم با یک آدرس ناشناس ایمیلی با عنوان “سلام” برایم فرستاده شد.”
تردید داشتم که به آن پیام پاسخ بدهم یا نه، در همین افکار سیر می کردم که به خاطر یک کنجکاوی ساده تصمیم گرفتم فرستنده پیام را سر کار بگذارم به همین دلیل در پاسخ او پیامی با این مضمون “علیک سلام خوب که چی، کاری داشتی” برایش فرستادم، اما همین پاسخ کوتاه به آتشی تبدیل شد که شعله های آن تمام زندگی ام را سوزاند.
ارتباط پیامکی من و آن فرد که خود را “افشین” معرفی کرده بود این گونه آغاز شد و مدتی ادامه یافت، من هم که فکر می کردم طرف مقابلم شخص ساده لوحی است و برای سرگرمی بد نیست او را سر کار گذاشته ام، مدام به پیام هایش پاسخ می دادم.
زن در حالیکه بیصدا گریه می کرد، گفت: “دیگر به پیام های شبانه او عادت کرده بودم این ارتباط تا آن جا پیش رفت که جملات مبتذل و مستهجن برای یکدیگر ارسال می کردیم.”
تا این که او از من درخواست ملاقات کرد، به همین خاطر سر قرار با او رفتم، اما وقتی چشمم به جوانی که سرقرار آمده بود، افتاد تازه فهمیدم چه اشتباه بزرگی مرتکب شده ام، او هیچ کسی غیر از همسرم رضا نبود.
روزگار شیرینم تلخ شد در حالیکه دیگر صدایش را سخت می شنیدم، ادامه داد: “رضا در حالیکه در خیابان داد می زد که تو لیاقت زندگی نداری قسم خورد که آبروی من را می برد و من را طلاق می دهد، اینگار خودش در این ارتباط بیگناه است، اصلا رضا چرا می خواست اینجوری عشق من را نسبت به خودش بسنجد.
دیگر نمی دانستم چه کار کنم یک ماه زندگیم کتک و اشک و آه شده بود، فضای خانه برایم غیر قابل تحمل بود، تا بلاخره آن شب شیطانی آمد طبق نقشه ای که داشتم رضا در حالیکه در طبقه بالا در حال استراحت بود، آبمیوه را برای او بردم، شوهرم در حالیکه از سرنوشت شومی که در انتظارش بود، بی خبر بود آن را یک نفس نوشید، چند دقیقه بعد پلک هایش سنگین شد و به خواب رفت، حالا نوبت اجرای مرحله بعدی نقشه ام بود، با تمام توان برای رهایی از تهمت ها و حرف های رضا، دستان لرزانم را بر گلویش فشار دادم و همان شب جنازه او را را به اطراف شهر برده و در آنجا رها کردم.
ابتدا باورش برایم سخت بود که به شوهرم خیانت کرده و او را کشته ام، اما دیگر همه چیز تمام شده بود، فکر می کردم نقشه ام حساب شده است و هیچ وقت هیچ کس از راز زندگیم با خبر نمی شود، حالا نمی دانم با ننگ خیانت، قتل و رسوایی چه کنم، ای کاش همه آن چیزی که اتفاق افتاده فقط یک خواب بود.
صدای مامور زندان سکوت مطلقی که بین من و آن زن بود را شکست، وقتی طناب زردرنگ اعدام دور گردنش بسته شد، آخرین سکانس پایان زندگی آن زن رقم خورد و فقط ۱۴ ثانیه دست و پا زدن آخرین تلاش های این زن برای ادامه زندگیش بود،
اعدام یک محکوم در زندان زاهدان
جوان محکوم به قصاص، امروز در زندان زاهدان به دار آویخته شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، فرزاد پروین، جوان ۲۲ ساله ای که به اتهام قتل عمد به قصاص محکوم شده بود، سحرگاه امروز، سه شنبه هیجدهم خرداد ماه، در زندان زاهدان اعدام شد.
تلاش خانواده این زندانی که هنگام قتل ۱۹ ساله بوده، برای اخذ رضایت خانواده مقتول بی نتیجه بود، جزئیات بیشتری از پرونده نیز از سوی مسئولین و ارگان های رسمی اعلام نشده است.
لازم به ذکر است که اتهام قتل عمد در قانون مجازات ایران، طیف وسیعی از قتل های با نقشه و برنامه ریزی قبلی تا قتل های تصادفی و با برانگیختگی لحظه ای را در بر می گیرد و بسیاری از کارشناسان حقوق، صرف نظر از مخالفت کلی با اعدام،  لحاظ نشدن این تفاوت عمیق در وقوع قتل را نقطه ضعف بزرگ این بخش از قانون می دانند.
در ملاء عام در شهربابک؛ اعدام دو “متجاوز به عنف
بامداد امروز دو متهم “متجاوز به عنف” در ملا عام در چهار راه شهید رجایی، شهربابک به دار آویخته شدند.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از تسنیم، احمد عسکرپور، دادستان شهر بابک، اظهار داشت: “در مورخ ۹۳/۱۰/۱۵ سه نفر متجاوز که از نبودن شوهر یک خانم در منزل آگاهی پیدا می‌کنند، وارد منزل این خانم شده و با تهدید فرزند دوساله‌اش به این خانم تجاوز می‌کنند و پس از تجاوز متواری می‌شوند.”
دادستان شهربابک بیان کرد: “پس از شکایت این خانم افراد متجاوز در تاریخ ۱۷ /۱۰ /۹۳ در حوالی منطقه میدوک دستگیر و تحویل مراجع قضایی داده می‌شوند که پس از انجام کارهای مقدماتی تحویل دادگاه کیفری شعبه ۲ کرمان می‌شوند.”
وی گفت: “پس از این که در دادگاه کیفری استان وقوع جرم محرز شد حکم اعدام دو نفر از این متجاوزین صادر می‌شود و یکی از آن‌ها که معاونت در زنای به عنف داشته و با آن‌ها همکاری کرده است به ۱۵ سال حبس محکوم می شود.”
دادستان شهربابک، گفت: “پس از اعتراض ، پرونده جهت صدور حکم نهایی به دیوان عالی کشور فرستاده شد و معاون اول قوه قضاییه کشور پس از بررسی پرونده ، حکم را تایید و به استان ابلاغ کرد.”
عسکرپور افزود: “پس از صدور حکم و ابلاغ آن امروز و با فاصله ۵ ماه از وقوع جرم این حکم در ملا عام و با حضور بیش از ۴ هزار نفر و در آرامش و بدون درگیری به اجرا در آمد.”
اعدام پنج محکوم مواد مخدر در ندامتگاه مرکزی کرج
پنج محکوم جرائم مواد مخدر، دیروز، در زندان ندامتگاه مرکزی کرج به دار آویخته شدند.
بنابر اطلاع منابع هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، حکم اعدام این پنج زندانی، صبح روز دوشنبه ۱۸ خرداد ماه، در محوطه زندان ندامتگاه مرکزی کرج اجرا شد.
لازم به یادآوری است که دیروز به طور همزمان در زندان قزلحصار کرج نیز ۱۱ زندانی به دار آویخته شدند و شماری نیز در سلول ها انفرادی، همچنان منتظر اجرای حکم می باشند.
با شدت گرفتن روند اجرای احکام اعدام و به ویژه اعدام محکومین جرائم مواد مخدر، سرنوشت لایحه لغو مجازات اعدام برای اتهامات مواد مخدر، در هاله ای از ابهام قرار گرفته است.
Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn