اپیدمی آسیبشناسی در بدنه حرکتهای خود جوش- عزیز صادق زاده
- توضیحات
- منتشر شده در دوشنبه, 15 دی 1393 11:10
اصطلاحات و ترمینهای اولیه یک جنبش معمولاً از زیر ساختهای یک جنبش نسبت به دیگری قابل تغییر است و این اصطلاحات بستگی به شرایط زمانی تغییر میکند بر اساس تجربههای انقلابی و جنبشی در سطح جهانی رویدادهای به وقوع پیوسته در یک منطقه و حتی زیر ساخت یک ملت نسبت به دیگری تغییر می میکند با نگاهی به جنبشهای شکل گرفته در منطقه خاور میانه در می یابیم اصولاً زیر ساخت این جنبش ها معمولاً از یک سیستم توتالیتر تبعیت میکند یعنی هر جنبش ویا در سطح پیشرفته انقلاب منطقه ای از یک رهبر و راهنما تبعیت میکند نمونه بارز و فرا منطقه ای این جنبش را در انقلاب ملی مردم هند به رهبری گاندی میتوانیم مشاهده کنیم زیر ساخت مردمی ملت هند اصولاً از یک رهبر پیروی میکرد اما دادههای ارایه شده به ملت از طرف رهبر انقلاب با سایر انقلابهای منطقه ای فرق میکرد در انقلاب مردمی ملت هند داده ایثار به ملت تلقین شد و با رهبری گاندی این داده به واقعیت پیوست نا گفته نماند پتانسیل موجود در زیر ساخت مردمی ملت هند اصولاً بر این پایه بنا شده بود
باگذشت زمان و تغییر سیستم حاکم در دنیا اپیدمی ملتها و زیر ساخت های آنها نیز تغییر می کند طوری که مثلاً اگر در زمان گاندی داده ی ایثار سلاح انقلاب بود این بار پیشرفت علمی و معنوی جای آنرا گرفته بود این جرقه توتالیتری جو حاکم بر ملتهای همسایه را مختل کرد و رفتهرفته انقلاب مردمی کشور های همسایه را بوجود آورد
جغرافیای حاکم در کشورها اصولاً یک نوع نگرش را به ملتها نمایش میداد و سیستم مرکز گرایی درورترین نکته یک کشور را در سیطره خود جا میداد نمونه این تغییرات را در کشور ایران میتوانیم ببینیم با نگاهی گذرا به دوران حاکمیت صفوی ها تا زمان پهلوی ها اصولاً این جو حاکم بود از آن زمان با داده ی مسلمانی با مر کزیت شیعه گرایی این جو حاکم بود تا اینکه پتانسیل خاک در این ملت دوباره دستخوش زمان میشود و داده ی مسلمانی جای خود را بر حاکمیت زبانی و یکسان سازی ملتها میدهد سیاست تک زبانه و تک دینی محصول جدیدی بود که از زمان پهلوی ها به بعد به ملت ایران ارایه شد یعنی زبان و حاکمیت فارسی نقطه ثقل این ارزش قرار داده شد
رفتهرفته این سیستم بر حجره های ملت رسوخ کرد و واژه ی ایران و ملت تک زبانه را بوجود آورد
با توجه به زیر ساخت های حاکم بر مردم ایران این روند بمانند ملت هند با موفقیت پیش نرفت چرا که ایران یک کشوری بود که اکثریت نفوس آنرا ملتهای غیر فارس تشکیل میداد و با این داده ی فارس گرایی بیشتر ملتها هویت خود را از دست میدادند نمونه این اعتراضات سبب میشود که انقلاب یا همان فرقه آزربایجان و کردستان بوجود آید
اما این تغییرات چندان به مزاج کشورهای همسایه از جمله روسیه خوش نمی آمد چرا که زیر ساخت حاکم بر روسیه دقیقاً همان چیزی بود که بر ایران حاکم است و این امر سبب شد که این انقلابها با اندک دوامی شکست بخورند و همان سیستم تک مرکزی حاکم شود
اگر نگاهی گذرا به وقایع زمان عثمانی ها و صفوی ها هم بیندازیم این اپیدمی دقیقاً شامل حال این دو حاکمیت میشود با این تفاوت که عثمانی ها یک انقلاب فرا منطقه ای باداده ی مسلمانی بوجود آورده بودند ولی صفوی ها برای اینکه تحت تأثیر قدرت معنوی عثمانی ها نباشند خواسته یا نا خواسته به فارس گرای روی آوردند
اینها رویدادهای موجود در تاریخ بودند ولی گذشت زمان همچنان زیر ساخت های موجود. جغرافیای این مناطق را در هم نوردید و به سبب آن اعتراضات منطقه ای را بوجود آورد در کشور کنونی ترکیه مساله کردها بوجود آمد و در ایران ترکها و عربها و بلوچها ....
اما این موضوع به اینجا ختم نشد باگذشت زمان معیار تغییرات و زیر ساختها نیز عوض شد مثلاً اگر چه در زمان صفوی ها عملاً فارس گرایی حاکم بود ولی سعی بر آن بود که با نام شیعه گری این عمل به وقوع بپیوند
در زمان پهلوی ها تا به الان این دو مقوله جای خود را عوض کردند و تنها شیعه گری به عنوان یک ابزار سیاسی در خدمت فارس گرایی قرار گرفت
با این حال پروسه ملت شدن در آزربایجان رفتهرفته با مشکل مواحه شد چرا که ترکها در اصل ملت حاکم بودند اما مدل ارائه شده از زمان صفوی ها تا به الان کاملاً چیزی مغایر با این پروسه بود
چیزی که در زمان حال با آن مواجه هستیم دقیقاً همان چیزی است که از آن زمان ارائه داده شده است این اعتراضات در چرخه زمانی سبب شد که حرکت ملی آزربایجان بوجود بیاید ولی این حرکت نیز در داخل خود همان پروسه قبلی را می پروراند اگر به نحوه فعالیت فعالین ملی در سالهای اولیه شکل گیری حرکت نگاهی اجمالی بیندازیم متوجه خواهیم شد که دادههای آن زمان به نوعی متغیر با زمان حال است مثلار در زمان آغازین حرکت اگر نقطه ثقل بر جدایی ملت ازربایجان از سیستم مرکزی حاکم بود و همه در زیر همان ساختار جمع می شدند حال این روند تغییر کرده و سبب شده از درون این ساختار محصول جدیدی ظهور کند نمونه بارز آن پیدایش چندین گروه با زیر ساخت ضعیف است در اصل پیدایش چنین گروهای با زیر ساخت های ضعیف سبب شده بیشتر جنبه محفلی به خود گیرد و اصل نقطه ثقل به باد فراموشی سپرده شود
