Warning
  • JLIB_APPLICATION_ERROR_COMPONENT_NOT_LOADING
  • JLIB_APPLICATION_ERROR_COMPONENT_NOT_LOADING
  • JLIB_APPLICATION_ERROR_COMPONENT_NOT_LOADING
  • Error loading component: com_content, Component not found.
  • Error loading library: joomla, Library not found.
  • Error loading library: joomla, Library not found.
  • Error loading library: joomla, Library not found.
  • Error loading component: com_content, Component not found.
  • Error loading component: com_content, Component not found.

مقدمه ای برای کتاب «آزربایجان قربانی فراماسونری» از آیدین یئنیلمز- اوجالان ساوالان

شکستها، حسرتها، از دست دادن مداوم خاک و سرزمین، شهرها و روستاهای وطن، جنایتها و خباثتهای دشمنان خوانخوار صلیبی و خیانتهای پنهان و آشکار هموطنان مدعی، نسل کشیهای پی در پی و از دست دادن تکه به تکۀ خاک سرزمین مادری متفکران راستین ملت تاریخ ساز تورک آزربایجان را در دویست سال اخیر بارها و بارها به تفکر و تأمّل در علل این همه شکست و حرمان و حسرت و رنج و دریغ و افسوس وادار کرده است. این تأمل و تعمّق برای پیدا کردن علت اصلی و ریشه ای این همه درد و رنج و نسل کشی و حرمان و حسرت و از دست دادن پاره های خاک و تن برای اندیشمند ملتچی تورک آزربایجانی، به منظور یافتن راه چاره ای برای تکرار نشدن آنها و یا جبران اشتباهات مهلک گذشته برای کاستن از هزینه های احتمالی، از ضروری ترین امور است. متفکران ملتچی حرکت ملی آزربایجان باید و باید در این مورد به مطالعه، تأمّل، تفکر و بازاندیشی و تحلیل و تبیین بپردازند و نتیجۀ تأملات خود را نوشته و به صورت مدوّن در قالب مقالات و کتابها به نظر دیگران برسانند. هنگامی که علل و عوامل حقیقی و سازوکار و شیوۀ فکر و عمل گفتمان نابودکنندۀ ملت تورک را بررسی و تحلیل و تبیین کردیم، مبارزه با آن میسرتر و آسان تر خواهدبود.
تاریخ دویست سال اخیر آزربایجان و فجایع و مصائب هولناکی که استعمارگران صلیبی غربی و نوکرانشان بر سر ملت تورک آزربایجان در دو قرن اخیر آورده اند، بی گمان تلخ ترین و خونبارترین تاریخی است که یک ملت می تواند تحمل کند و از پا نیفتد. با مطالعۀ دقیق و تحلیلی این تاریخ تلخ و حسرت بار، در جست و جوی علل اصلی تمامی این بدبختیهایی که بر سر ملت تورک آزربایجان آمده است در هر جا  و هر زمان دست جنایتکار فراماسونری صلیبی غرب را، به سردمداری استعمار خبیث انگلستان و به میدانداری استعمار جنایتکار روسیه می بینیم. استراتژی انگلستان در دویست سال اخیر بیشتر استعمار فکری و ایدئولوژیک و فرهنگی به شیوه ای نرم و در پوشش تأسیس و ادارۀ لژهای مخفی و مخوف فراماسونری و تربیت هزاران نخبه فراماسون عبد و عبید عمامه دار و بی عمامۀ نژادپرست ضد تورک، ضد عرب و پارس پرست  بوده است اما بر عکس آن، استعمار صلیبی روسیه هموارۀ چهره ای خشن و نظامی و جنایتکار و اشغالگر از خود نشان داده است. اما اگر نیک بنگریم هر دو این قدرتهای صلیبی، صرف نظر از این که شیوۀ عمل آنها نرم یا خش باشد، دو بازوی پیکری واحدند و از یک مغز تبیعیّت می کنند و یک کار را انجام داده و می دهند: ضربه زدن به عنصر تورک در منطقه، تضیعف کامل تا نابودی این عنصر و گرفتن قدرت سیاسی و سرزمین مادری تورکان آزربایجان و دادن آنها به روسها، پان ارمنیستها، پان کوردها و پان ایرانیستها (پانفارسهای نژادپرست). 
صحنه گردان تمام این خیانتها، جنایتها و خباثتها علیه ملت تورک آزربایجان، مغزهای متفکر و اعضای ارشد تشکیلات فراماسونری صلیبی غربی، بریتانیا، فرانسه، روسیه و بعدها آمریکا بودند. از سال سیاه 1803م./1218هـ.ق./ 1182هـ.ش که تزار روس الکساندر به آزربایجان حمله می کند و سال بعد فتحعلی شاه قاجار سپاهی به سرکردگی عباس میرزا به مصاف او می فرستد و بعد از ده سال، یعنی  1813م./ 1228هـ.ق./ 1193هـ.ش عهدنامۀ ننگین و استعماری گلستان به نفع قدرت استعماری توسعه طلب روس و به ضرر ملت تورک آزربایجان بسته می شود، و آزربایجان دو تکه می شود و باکو، قاراباغ، گنجه، شکی شیروان، دربند، داغستان و گرجستان فعلی ، که همه تا ان زمان خاک حاصل خیز و بهشت سان آزربایجان بودند، به تصرف روسهای استعمارگر درمی آید. در بررسی علل شکست سپاه قاجار و تکه تکه شدن سربازان آن سپاه، که همه متشکل از آزربایجانیها بودند، با خیانت پنهان و آشکار عوامل فراماسونر کمپانی هند شرقی بریتانیا، همچون سر گور ازولی، سر جان ملکم، سر هارفورد جونز، جمیز موریه و دیگر مأموران صلیبی استعمار سیاه و خبیث انگلستان رو به رو هستیم. جمیز موریه، که منشی سفارت انگلیس در ایران آن زمان بود، مأمور شد تا با فرمانده ارتش روسیّه (ژنرال پسکوویچ) در آن سوی ارس ملاقات کند. این عضو فراماسونی انگلیس، در مأموریّت رسمی خودش، تمام صاحب منصبان انگلیسی را که در قشون عبّاس میرزا (در جبهۀ جنگ با روسیّه) بودند، همراه برداشته و به اتّفاق سر گور اوزلی به طهران آورد و اوزلی خبر جمع آوری صاحب منصبان انگلیسی ارتش ایران را به اطّلاع فرمانده روسی رسانید تا به سپاهیان آزربایجان بی ترس از صدمه زدن به انگلیسهای خبیث و خائن یورش برند. چند روز بعد روسها که  با جاسوسی انگلیسیها از وضع قشون عبّاس میرزا، یعنی مکان نامناسب اردوزدن آنها به پیشنهاد انگلیسیها در دشت باز و در تیررس توپهای روسی و نیز اطّلاع دادنِ آرایش نظامی، تعداد توپها و سربازان ایرانی به ژنرال روسی و امثالهم و نیز رفتن افسران انگلیسی اطّلاع حاصل کرده بودند در محلّی موسوم به «آسلاندوز» (اصلاندوز) به سپاه قاجار شبیخون زدند. جالب این که مشاور توپخانۀ ارتش ایران در جبهۀ آسلاندوز یک افسر انگلیسی به نام لیندسی بود و توپخانۀ ایران با هدایت و به اصطلاح  گرا دادنِ این مأمور رسمی انگلیسی خبیث نیروهای خودی را به توپ و گلوله بست و سبب شکست قوای 30 هزار نفری عبّاس میرزا، که همگی تورک و آزربایجانی بودند، در مقابل قوای 8 هزار نفری پسکوویچ روس شد (ر.ک. فراموشخانه و فراماسونری در ایران، ج1، صص23- 26-28). در ادامه در سال 1825م./ 1240 هـ.ق/ 1204هـ.ش روسها زیاده طلبی کرده ایره وان را که در آن زمان ایالتی از ایالات شمال آزربایجان و تماماً تورک نشین و مسلمان نشین بود، طلب می کنند. به تحریک روحانیون جنگ دیگری بین آزربایجان و روسیه درمی گیرد که در ابتدا با پیروزی سپاه آزربایجان همراه بود ولی در نهایت این سپاه در سال 1828م. / 1243 هـ.ق 1207هـ.ش شکست خورده و تا رود آراز (ارس جعلی) عقب می نشیند و معاهدۀ ترکمنچای بین فتحعلی شاه و روسها بسته می شود و ایره وان (ارمنستان کنونی) به اضافۀ نخجوان و بخشی از دشت موغان به روسها داده شد. جالب این که عامل اصلی انعقاد هر دو معاهدۀ استعماری گلستان و ترکمنچای نه روسها بلکه فراماسونرهای صلیبی انگلستان سر گور ازولی، سر جان ملکم، سر هارفورد جونز، جمیز موریه و دیگران بودند که با یاری به  برادران صلیبی روس خودشان و خیانت مسلم به آزربایجان سبب نوشته شدن دو معاهده ای شدند که کمر آزربایجان مظلوم و بی یاور مانده را به نفع روسیۀ صلیبی استعمارگر شکست. نویسندۀ این معاهده های شوم از نخستین اعضای لژهای فراماسونری انگلستان و فردی فاسد الاخلاق و مفعول و مزدور بود: میرزا ابوالحسن خان شیرازی معروف به ایلچی فرزند محمدعلی خان اصفهانی.
در این باره ذکر نکته ای لازم است. گفتیم که بدنۀ سپاه عباس میرزا از سرباز عادی گرفته تا سرکردگان بلندپایه که جلوی توپهای روسها تکه تکه می شدند و هزاران شهید نتیجۀ این جنگهای طولانی بود، همگی اجداد ما تورکان آزربایجانی و نیز تالشهای آزربایجان بودند. برای همین در جای جای آزربایجان مظلوم (شمالی و جنوبی) به ویژه در مناطق مرزی و نزدیک به آزربایجان شمالی مثل مناطق مرزی اردبیل و دو آزربایجان شرقی و غربی، قبرستانهایی قدیمی پر از شهدای این جنگها هنوز وجود دارد. پس هموطنان فارسی زبان اجداد شهید ما که هم اکنون ادعای نوادگان پان ایرانیست و نژادپرست ضد تورک و ضد عربشان در ایران پرستی و وطن دوستی و فریاد توهین و تحقیرشان در ورزشگاههای فوتبال علیه ما تورکان غیور و تاریخ ساز آزربایجان، گوش فلک را کر کرده است کجا بودند؟ چرا قشون بی یاور تورک آزربایجان را به سرکردگی عباس میرزا مظلومانه و دلاورانه جلوی توپهای پسکوویچ روس تکّه تکّه می شدند تنها گذاشته بودند؟ پاسخ جالب است: پدران همین پانفارسهای نژادپرستِ ضد تورک تهرانی، اصفهانی، شیرازی، یزدی، کرمانی، مازندرانی و... که آزربایجان مظلوم را در برابر روسها تنها گذاشته بودند، برای گرفتن حاکمیّت از دست تورکان قاجار از همان دورۀ فتحعلی شاه قاجار در قرن نوزدهم در لندن و آمستردام و پاریس و مسکو، با رغبت تمام به عضویت لژهای فراماسونی رنگارنگ درمی آمدند تا به یاری استعمار صلیبی انگلستان، روسیه، فرانسه و هلند حاکمیت مطلق ایران را با توطئه های رنگارنگ، نوشتن دهها جلد کتاب و انتشار روزنامه ها و اعلامیه ها و شب نامه ها و ایجاد بلوا و آشوب، به اسم انقلاب مشروطیت از دست تورکان قاجار درآورند و خودشان حاکم شوند که به یاری کامل اساتید اعظم لژهای صلیبی فراماسونری موفق هم شدند. هم اکنون این شیاطین نژادپرست نوکر استعمار، در برنامه هایی مثل برنامۀ «پرگار» (رمز ثابت همه لژهای فراماسونری) که از تلویزیون استعماری- صلیبی- فراماسونری بی بی سی انگلستان هر هفته برای مغزشویی ملل ایران به فارسی پخش می شود، در بررسی علل شکست ایران از روسیه و بسته شدن قراردادهای گلستان و ترکمنچای با عقده و کینۀ نژادپرستانۀ عمیقی که از تورکان غیور و سربلند و تاریخ ساز آزربایجان دارند بدون توجه به هزاران سرباز شهید تورک در میدانهای هراسناک جنگ با روسیۀ تزاری، عیاشی و بی لیاقتی فتحعلی شاه را علت شکست سپاه ایران می شمارند و از ذکر بی لیاقتی و خیانت و خباثت و بی غیرتی محض پدران عافیت طلب یا فراماسونشان تفره می روند.  
انگلیسیهای فراماسونر صلیبی ضد تورک، ضد عرب و ضد اسلام به این خیانت قناعت نکرده و بر فعالیتهای خویش در آفریدن لژها و تشکیلات مخفی و مرموز و مخوف فراماسونری و جذب ایرانیان خائن به اسلام، و ضد تورک و ضد عرب، که بسیاری از آنها غیرتورک اغلب فارسی زبان، از طبقۀ ملا- سیّد و نیز ارمنی بودند، نمودند. سر هارتفورد جونز مأمور زبدۀ فراماسونری در این باره انگلستان می نویسد: «... از بزرگان ایران هر کسی را که توانستم فراماسون کردم و برای آمدن سر جان ملکم زمینه را آماده ساختم...» اسماعیل رائین نویسندۀ کتاب سه جلدی فراموشخانه و فراماسونری در ایران در این باره چنین می نویسد: ««فراماسونری به وسیلۀ میرزا ملکم خان (ارمنی) وارد این منطقه (ایران) گردید و در ظرف مدّت کمی تمام ناراضیان (از حکومت تورکان قاجار) به ویژه «ملّاها و سیّدها» در آن گرد آمدند» (فراموشخانه و فراماسونری در ایران، ج.1، ص525). استعمار صلیبی انگلستان مزد نوکران عبد و عبید غیر ملا- سید فراماسونر نژادپرست و پارسی پرست ایرانی اش را با دادن سلطنت به رضاخان پالانی و فرزند فراماسونر صلیبی ضد عرب و ضد تورک و ضد اسلامش، محمدرضا داد و مزد ملا- سیدهای فراماسونر را با یاری خمینی و خواباندن او در آب و نمک نوفل لوشاتو و تمهید مقدمات برای ساختن چهره ای کاریزماتیک از این جنایتکار سیاس صلیبی و آوردن او از فرانسه و با ایجاد حاکمیت فراماسونری صلیبی جمهوری اسلامی داد.
نژادپرستی ایرانی- پارسیِ ضد تورک و ضد عرب و ضد اسلام که با نامهایی چون پان ایرانیسم و پانفارسیسم می شناسیم محصول تاریخسازی باستان گرای نژادپرستانۀ صلیبی غربی و هویت تراشی برای ایجاد یک دولت یک ملت و عضویت هزاران نخبۀ پانفارس و مانقورت در لژهای فراماسونری است. پس برای شناختن دشمن باید ریشه ها را شناخت و به ریشه ها ضربه کاری زد.
استعمار انگلیس برای آفریدن هویت کاذب و سرتا پا دروغ «ایران پارس آریایی» و نژادپرستی ایرانی موسوم به پانفارسیسم و استعمار همۀ ملل ایران اعم از تورک و غیرتورک، به اقدامات سیاسی و فرهنگی بسیاری از جمله تألیف تاریخهای جعلی دست زد که مهمترینشان تألیف«تاریخ ایران»، تاریخ 2500 سالۀ باشکوه ولی سراپا جعل و تحریف توسط سرجان ملکم و سر پرسی سایکس مأموران زبدۀ فراماسونری انگلستان و کمپانی هند شرقی بریتانیا بود که الگوی ثابت و لایتغیر تاریخ نویسی نوین ایرانی و مبنای عمل همۀ تاریخ نویسان شوونیست و پانفارس ضد تورک و ضد عرب ایرانی شد. همان گونه در کتابم به نام «ایران یا اَرَن؟ بررسی تحلیلی تاریخ استعمار ملت آزربایجان» به تفصیل بررسی کردم، تشکیلات مخوف فراماسونری دولت استعماری فخیمه بریتانیا و كمپانی معزّز هند شرقی به کمک فراماسونرهای متفکر صلیبی دانشگاههای آکسفورد، لندن، منچستر و... این کار را با تحریف و تعبیر معنای کلمۀ تورکی «ایران» و استخراج معادل جعلی و استعماری و پارسی از آن، یعنی «ائیرین ویجه یا ائیرین ویجگنه» (ایرانویچ: سرزمین آریاها؟!)  در اوستای مجعول، که در سال 1771 میلادی/ 1184 هـ.ق./ 1150هـ.ش. به تقریر موبدان پارسی هند و تحریر انكتیل دوپرون مأمور فرانسوی کمپانی هند شرقی نوشته شده بود، 44 سال قبل از تألیف کتاب سرتا پا دروغ و تحریف سرجان ملکم (سال 1815م. /1230هـ.ق. / 1195هـ.ش.) انجام داده و بر اذهان مستعد و نژادپرست ایرانیان ضد تورک و ضد عرب و ضد اسلام جایگیر کرده بودند و پیداست که استعمار صلیبی بریتانیا همۀ این هویت تراشیها و تاریخ سازیهای استعماری را بر اساس برنامه هایی بسیار منسجم و مدون در طی پروسه ای با رعایت زمانها و موقعیتهای مناسب و مغتنم انجام می دهد.
بررسی تاریخ فعالیتهای لژهای فراماسونری نشان می دهد که تمامی توطئه های رنگارنگ علیه ملت تورک در ایران از جمله تضعیف و نابودی حاکمیت تورک قاجار با طرح ریزی و اجرای انقلاب ضد تورک و ضد آزربایجانی مشروطیت و برنامه های دقیق و مخوف بعدی در جهت روی کارآوردن عناصر ضد تورک پان ایرانیست با توطئۀ این لژهای مخفی و مخوف و تربیت صدها نخبۀ ضد تورک، ضد عرب و ضد اسلام توسط همین لژهای رنگارنگ انجام گرفته است. برای مثال در بررسی ریشه های انقلاب مشروطیت درمی یابیم که استعمار فراماسونر صلیبی انگلستان به کمک ملا-سیدهای فراماسونر که از موقوفۀ پربرکت اود هند و با بذل و بخشش انگلیسهای سیاس از سودهای این موقوفۀ عجیب سالیان درازی ارتزاق می نمودند، مانند سید جمال الدین اسدآبادی ملقب به الافغانی، سید محمّد طباطبایی و پسرش سید محمّدصادق و سید عبدالله بهبهانی ، شیخ محمّد واعظ، میرزا محمّد حسین نائینی، ملّامحمّد کاظم خراسانی  و فراماسونرهای غیر ملا-سید و عموماً مانقورت و غیر مانقورت نظیر میرزا فتحعلی آخوندزاده، میرزا عبدالرحیم تبریزی طالبوف، میرزا زین العابدین مراغه ای، میرزا آقاخان کرمانی و دیگران که با شعار انسانی و دموکراتیک مبارزه با دسپوتیزیم و خودکامگی، در اصل اغراض نژادپرستانۀ صلیبی ضد تورک را به بهانۀ مبارزه با شاهان قاجار پیش می راندند و نژادپرستی به شیوۀ ایرانی- پارسی را ترویج، تقویت و تثبیت می کردند.
این عوامل استعمار خبیث غربی نقشه ها و توطئه های بی شماری را علیه پرجمعیت ترین ملت ایران، ملت تورک آزربایجان طراحی و اجرا کردند که تعدادی از مشهورترین آنها را برمی شماریم: با روی کار آوردن عناصر صلیبی داشناک ارمنی بعد از پیروزی بر محمدعلی شاه قاجار به فاجعۀ قتل ستارخان به دست یپرم خان داشناک دست زدند؛ صلیبیان فراماسونر روسی، انگلیسی، آمریکایی و فرانسوی با تجهیز و ترغیب و تقویت جنایتکاران آدمخوار جیلو/ جلو (آسوریان و ارامنۀ داشناک صلیبی ضد انسان) در سال سیاه 1918م. ملت مظلوم تورک آزربایجان را در شهرهای اورمو، سلماس و خوی و روستاهای آزربایجان غربی نسل کشی کردند به طوری که ارقام این نسل کشی غیرانسانی از مرز 300 هزار تن می گذرد. این 300 هزار تن سوای 1 میلیون و 700 هزار انسان تورک مظلوم و بی دفاع است که در سالهای سیاه جنگ مسلمان کش و تورک کش چهانی اوّل، و مخصوصاً همین سال سیاه 1918م. به دست همین ارامنه و روسهای صلیبی به قتل رسیدند تا کشور ارمنستان اشغالی روی خاک آغشته به خون تورکان مظلوم آزربایجان شمالی تأسیس شود. قتل خیابانی و همزمان دموکراتش، بر سر حاکمیت ایران آوردن رضاخان پالانی و تیم مغزشویی فراماسونر همراهش (محمد علی فروغی و اردشیر جی ریپورتر و شاپور جی و دیرگ فراماسونرها) و  اجرای موفقیت آمیز سیاهترین و مخوفترین طرحها و برنامه های نژادپرستانه علیه ملت تاریخ ساز، پاک و صادق تورک آزربایجان از جمله تحریف و تعویض نام هزاران مکان جغرافیایی از تورکی اصیل به پارسی جعلی و مضحک، تحقیر و تمسخر سیستماتیک و برنامه ریزی شده تورکان آزربایجان و کل ایران که توسط رکن 2 ستاد ارتش رضاخان به صورت جدی و نظام مند اجرا شد، گماردن استانداران خیبث هرزه درا و عقده ای ضدتورک چون عبدالله مستوفی بر استانداری ایالت آزربایجان، ایجاد قحطیهای مصنوعی دهشتناک در تبریز و تمامی شهرها و روستاهای آزربایجان با گرفتن ارزاق و محصولات کشاورزی از کشاورزان تورک آزربایجانی به زور سرنیزه و انتقال آن به تهران و مناطق فارس نشین ایران، تمرکز کارخانجات صنعتی در تهران، اصفهان و دیگر شهرهای فارس نشین برای مهاجرت سیل آسای ملت تورک آزربایجان به تهران، اصفهان، مشهد، کرمان، یزد و جنوب ایران از یک سو و ایجاد سیستم آموزش و پرورشی کاملاً نژادپرستانه و ظالمانه برای آسیمیلاسیون فرزندان ملت تورک آزربایجان و تبدیل کردن همۀ آنها به مانقورتهای قسم خوردۀ ضد تورک و ضد عرب و متوهم و استعمارشده. طراحی و ارائه و تبلیغ بی امان فرضیّه مضحک و خنده دار و سرتا پا دروغ « آذری یا زبان باستان آذربایجان» توسط مانقورت خودفرختۀ دیوانه و خطرناکی چون سید احمد کسروی که سر در آخور انجمنهای فراماسونری رسیم انگلستان و روسیه، چون « انجمن سلطنتی آسیایی لندن» و « آکادمی زبان شناسی لنینگراد» داشت. جالب این که صد سال است که صدها و  بلکه هزاران کتاب، مقاله، مطلب در تأیید مطالب این کتاب مزخرف و سرتاپا دروغ توسط فراماسونریهای پان ایرانیست ضد تورک و ضد آزربایجان نوشته شده است و می شود تا جوانان هویت طلب و حق طلب ملت تورک آزربایجان را در همان قدم اوّل و سنگر اوّل زمین گیر کنند و مانع پیش رویهای بعدی آنها شوند.
توطئه های گوناگون بعدی مثل نسل کشی بزرگ ملت مظلوم و بی دفاع و غیرنظامی تورک آزربایجان در 21 آذر 1325 هـ.ش 1946م.، بعد از شکست حکومت دموکراتیک ملی به رهبری پیشه¬وری وقتل عام فدائیان دموکرات انسان دوست و وطن پرست باشرف ملت تورک آزربایجان،سوق دادن فرزندان دلیر و دموکرات آزربایجان به عضویت در سازمانهای گوناگون  تمامیت خواه ملی گرای ضد تورک و مرکزگرای چپی و راستی برای مبارزه با حاکمیت سیاه محمدرضاشاه پهلوی برای هرز رفتن پتانسیل اصیل مقاومت و مبارزۀ ملی برای رهایی ملت تورک آزربایجان از استعمار سیاه پان ایرانیستهای مذهبی و غیرمذهبی ایران، روی کار آوردن جمهوری اسلامی ایران با تمام برنامه ها و مهره های صلیبی ضد تورک و ضد عرب و ضد اسلام و کورش پرست و پان ایرانیست نژادپرستش که چهره اصلی خود را زیر عمامه و عبا و قبای Made in England و نیز ریش پر پشت تشیع پارسی پنهان کرده و می کنند و توطئه های این گروه خشن از فراماسونرهای صلیبی مثل به خاک و خون کشیدن جنبش موسوم به خلق مسلمان در تبریز به رهبری سید محمدکاظم شریعتمداری که در آن مانقورتهای از همه چیز بی خبر پاسدار تورک، سرشان را به دیگر سو می کردند که تا تکه پاره شدن زنان و کودکان مبارزان تبریزی را با آر.پی.جی.هایی که به سمت خانه های مردم مظلوم تبریز شلیک می کردند، نبینند، به کشتن دادن بیش از 50 هزار از فرزندان صادق و مبارز آزربایجانی در جریان پیروزی انقلاب فراماسونری- صلیبی ضد تورک و ضد عرب سال 1357هـ.ش و به کشتن دادن بیش از 400 هزار تن از آنها در جنگ استعماری- صلیبی مسلمان کش و بیهودۀ ایران و عراق در طول 8 سال، و خیانتهای گوناگون جناحهای تمامیت خواه و نژادپرست رنگارنگ حاکم جمهوری اسلامی ایران به ملت تورک آزربایجان و به نفع دشمنان قسم خوردۀ ملت تورک آزربایجان، یعنی داشناکهای حاکم جنایتکار صلیبی حاکم بر ارمنستان اشغالی، و تروریستهای کورد پ.ک.ک.، پژاک، حزب دموکرات کوردیستان ایران و کومله، اعزام دسته جمعی سربازان تورک آزربایجان منحصراً به مناطق پر خطر آزربایجان غربی و کوردیستان برای سلاخی شدنشان به دست تروریستهای ضد تورک کورد، خشک کردن عمدی دریاچۀ نمک اورمو (اورمیه) با زدن سدهایی متعدد بر رودخانه های بزرگ جیغاتای و تاتائو (زرینه رود و سیمینه رود جعلی) در نزدیکی سنندج و سویوق بولاق (مهاباد جعلی) و ساری داش (سردشت) و مناطق دیگر مرتفع کوردنشین، برای انتفاع ملت کورد ایران و عراق از آبهای ذخیره شده پشت سدها و در معرض خطر قراردادن بیش از 14 میلیون انسان تورک آزربایجانی با خشکاندن عمدی و عامدانه دریاچه نمک اورمو با زدن بیش از 103 سد بزرگ و کوچک بر رودخانه های حوضۀ آبریز دریاچه اورمو برای خیزاندن بیش از 20 میلیارد تن نمک جانسوز با بادها به منظور نسل کشی و تاراندن میلیونها تورک آزربایجانی از شهرها و روستاهای سرزمین مادری شان آزربایجان و بخشیدن خاک این سرزمین به کوردها و ارمنیها و پانفارسهای ضد تورک همگی اندکی از هزاران توطئۀ صلیبی- فراماسونری است که توسط طراحان زبردست و خبیث و نژادپرست ضد تورک غربی از دویست سال پیش در مراکز مطالعاتی سیاسی شان در اروپا (به ویژه بریتانیا) و آمریکا  طراحی و مرحله به مرحله اجرا می شود. با توجه به این حقایق و واقعیتها لازم است تألیفاتی چون تألیف حاضر را با تمامی کاستیهایی که دارند، قدر بنهیم و بخوانیم  و اگر ادعای این را داریم که می شد کاری بهتر از این کتاب کرد، به جای حرف زدن و ایراد گرفتن محض، خودمان با مطالعه و زحمت و عرق ریزی روح بهتر از آن را بنویسیم.
تانری بیزلن دیر. یاشاسین آزربایجان
اوجالان ساوالان  چهارشنبه 23/02/1394        13/05/2015  
برای دریافت این کتاب می توانید از لینک زیر استفاده نمایید:
Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn